بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

کامیون اومد داشتیم وسایل خونه روجمع میکردیم ، یارو میپرسه میخاین از اینجابرین؟ میگم:پ نه پ! میخایم وسایلو ببریم بیرون خاله بازی کنیم !

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

تو صف دستشويي ميكم: آقايون اگه ممكنه من بدون صف برم داخل كارم اضطراريه! يكي ميگه:سرپاييه؟ ميگم:پ ن پ! ميخوام برم توبستري شم !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

به مامانم ميگم:يه چيز بنداز روبابا خوابه... ميگه:پتو خوبه؟ ميگم:پ ن پ!ميز ميز خوبه!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

بردم داداشمو رسوندم كلاس، برگشتم... مامانم ميگه: رسونديش؟ ميگم: پ ن پ! انداختمش تو چاه اينم پيرهنشه....!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

تو تاكسي نشسته بوديم كه يهويي تگرگ گرفت راننده گفت: تگرگه؟ گفتم:پ ن پ! لشگر ابابيلن اومدن سلاح جديدشونو آزمايش كنن !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

بابام داره باشير و دوش حموم ور ميره ، سه ساعت بدون پیرهن دم درحموم يه لنگه پا وايسادم! برميگرده ميگه: ميخواي بري حموم؟!! ميگم: پ ن پ! اومدم مسابقات پرورش اندام ، منتظرم برگردي برات فيگور بگيرم !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

با ماشين رفتم كنار يه پيرزنه كه كلي باردستشه! ميگم : حاج خانوم جايي ميرين؟ برسونمتون... برگشته ميگه: ميخواي كمك كني؟ پ ن پ! ميخوام مخت رو بزنم !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

یه بار رفتم بوفه ی دانشگاه یه لیوان یه بار مصرف خواستم...  مسئول بوفه پرسید واسه اب میخوای گفتم پـ نه پـ واسه تست ادرار میخوام بده برم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

یه مبل ماساژور رو دیدم به مسئولش گفتم: اینا مبل ماساژوره؟ گفت پـَـــ نــه پـَـــ چهارپایه مادربزرگته وصل شدیم نت آپدیتش کردیم!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

رفیقم اومده خونمون! وضو گرفته میخواد نماز بخونه! می پرسه قبله کدوم طرفه؟! میگم:میخوای نماز بخونی؟! میگه: پـَـــ نــه پـَـــ میخوام دیش رو تنظیم کنم!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند. گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند. پـَـــ نــه پـَـــ کچلی را بگرفتند و سرش شانه زدند!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

رفتم دادگستری یارو میپرسه شکایت داشتید؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ یه خورده برنج آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

به استاد میگم لطفا کمکم کنید دارم مشروط میشم. میگه نمره میخوای؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاکی که باید بریزم تو سرم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

به پسرخاله ام می گم تب کردم میگه: اِ؟ مریض شدی؟ می گم پـَـــ نــه پـَـــ دمای بدنمو بردم بالا ببینم فنش کار میفته یا نه !

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

هواپیما داشت سقوط میکرد یارو میگه داره سقوط میکنه؟ پ نه پ داره واسه نماز نگه میداره.

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

رو در اتاقم علامت « ورود ممنوع » زدم. رفیقم اومده تو، میگه اینو زدی که کسی نیاد تووو؟ پـَـــ نــه پـَـــ زدم که کسی جلو در پارک نکنه … !

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

کامیون اومد داشتیم وسایل خونه روجمع میکردیم ، یارو میپرسه میخاین از اینجابرین؟ میگم:پ نه پ! میخایم وسایلو ببریم بیرون خاله بازی کنیم !

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

تو صف دستشويي ميكم: آقايون اگه ممكنه من بدون صف برم داخل كارم اضطراريه! يكي ميگه:سرپاييه؟ ميگم:پ ن پ! ميخوام برم توبستري شم !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

به مامانم ميگم:يه چيز بنداز روبابا خوابه... ميگه:پتو خوبه؟ ميگم:پ ن پ!ميز ميز خوبه!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

بردم داداشمو رسوندم كلاس، برگشتم... مامانم ميگه: رسونديش؟ ميگم: پ ن پ! انداختمش تو چاه اينم پيرهنشه....!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

تو تاكسي نشسته بوديم كه يهويي تگرگ گرفت راننده گفت: تگرگه؟ گفتم:پ ن پ! لشگر ابابيلن اومدن سلاح جديدشونو آزمايش كنن !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

بابام داره باشير و دوش حموم ور ميره ، سه ساعت بدون پیرهن دم درحموم يه لنگه پا وايسادم! برميگرده ميگه: ميخواي بري حموم؟!! ميگم: پ ن پ! اومدم مسابقات پرورش اندام ، منتظرم برگردي برات فيگور بگيرم !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

با ماشين رفتم كنار يه پيرزنه كه كلي باردستشه! ميگم : حاج خانوم جايي ميرين؟ برسونمتون... برگشته ميگه: ميخواي كمك كني؟ پ ن پ! ميخوام مخت رو بزنم !!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

یه بار رفتم بوفه ی دانشگاه یه لیوان یه بار مصرف خواستم...  مسئول بوفه پرسید واسه اب میخوای گفتم پـ نه پـ واسه تست ادرار میخوام بده برم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

یه مبل ماساژور رو دیدم به مسئولش گفتم: اینا مبل ماساژوره؟ گفت پـَـــ نــه پـَـــ چهارپایه مادربزرگته وصل شدیم نت آپدیتش کردیم!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

رفیقم اومده خونمون! وضو گرفته میخواد نماز بخونه! می پرسه قبله کدوم طرفه؟! میگم:میخوای نماز بخونی؟! میگه: پـَـــ نــه پـَـــ میخوام دیش رو تنظیم کنم!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند. گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند. پـَـــ نــه پـَـــ کچلی را بگرفتند و سرش شانه زدند!!!

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

رفتم دادگستری یارو میپرسه شکایت داشتید؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ یه خورده برنج آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

به استاد میگم لطفا کمکم کنید دارم مشروط میشم. میگه نمره میخوای؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاکی که باید بریزم تو سرم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

به پسرخاله ام می گم تب کردم میگه: اِ؟ مریض شدی؟ می گم پـَـــ نــه پـَـــ دمای بدنمو بردم بالا ببینم فنش کار میفته یا نه !

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

هواپیما داشت سقوط میکرد یارو میگه داره سقوط میکنه؟ پ نه پ داره واسه نماز نگه میداره.

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

رو در اتاقم علامت « ورود ممنوع » زدم. رفیقم اومده تو، میگه اینو زدی که کسی نیاد تووو؟ پـَـــ نــه پـَـــ زدم که کسی جلو در پارک نکنه … !